👇
مادر دست میبرد زیر گلو و با نوک انگشتش برآمدگی
سطح گلویش را نشان میدهد:
به این میگن حسرت.
دلم نمیخواهد به او بگویم یک عمر با حسرت زندگی کردهام
و دیگر از آن هراسی ندارم.
چه توی گلویم باشد چه توی قلبم.
اما پشیمان میشوم و هیچ نمیگویم.
چون میدانم اگر این حرف را بزنم؛
یک حسرت به حسرتهای گلوی مادرم اضافه میکنم.
اصلا کدام مادر است که از اندوه فرزندش اندوهناک نشود؟