#نگاه_کن
گاهی شناختِ ما آدمها از هم کافی نیست. خیلی ساده به قضاوتهای نادرست و باورهای عجولانه بسنده میکنیم. آدمها را با چیزهایی که شنیدهایم داوری میکنیم، نه چیزهایی که دیدهایم.
اگر زمانی مسئلهای غامض و رنجشآلود؛ با اراده یا نطلبیده، در برخوردها و برنامههایمان پدید آمد، تا سالها بعد هر گونه نژندی و ملامتی در زندگیمان رُخ داد، آن اتفاق را به آدمهای قبلی وِفاق میدهیم. گمان میکنیم هر ضربهای مختصر یا شاهق از جانبِ همان نفر است. امّا حقیقت این است که اغلبِ آدمها بهقدری در زندگیشان مشغله و برنامههای فشرده دارند که حتی فرصتِ تلافی هم پیدا نمیکنند. این دنیا پُر است از آدمهای غمگین که وانمود میکنند خوشحالند. پُر است از آدمهایی که وقتی آنها را از جان و جَماد شکستهاید، حوصلهی انتقام ندارند. پُر است از آدمهایی اشتباه که عطرشان هیچوقت از تنمان پاک نمیشود. پُر است از مردمی که شتابان آدامس میجوند و شانه بالا میاندازند و زمزمه میکنند؛ شر و دردسر کَم، هر کسی نخواست راه باز و جاده دراز...
به همین سرعت است که دوست را دشمن و نارفیق را رفیق میپنداریم و قضاوتمان بر شناخت چیره میشود.
#معصومه_باقری