معصومه باقری

فقط کسانی از آدم دور می‌شوند که نزدیک بوده‌اند.

معصومه باقری

فقط کسانی از آدم دور می‌شوند که نزدیک بوده‌اند.

معصومه باقری

آدمیزاد در زندگی‌اش باید بیش‌تر از هر چیزی یکنواخت و یکرنگ باشد.
یکرنگ بودن، عفاف یا جسور بودن نیست،
بلکه خودِ واقعی بودن است.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن غمگین» ثبت شده است

 

👇
سال‌های دور، وقتی شخصی، کسی را می‌آزرد،

یا به او زخم می‌زد، یا روحش را می‌خراشید،

یا آجرهای غرورش را یکی‌یکی می‌کشید بیرون تا ویران شود،

آواره شود، از پا بیفتد، بعد از مدّتی کوتاه یا طولانی عذاب‌وجدان می‌گرفت. 
حالا زمان عوض شده. آدم‌ها تیشه می‌زنند و ریشه‌کَن می‌کنند

و می‌سوزانند و به فکرِ آن روحِ زخمی نیستند که چه کسی

مرهم بر زخم‌شان می‌بندد، مثلِ زالو خونش را می‌مکند و

حتا به ذهنش‌شان خطور نمی‌کند که هر زخمی بزنند،

روزی همان زخم را خواهند خورد.
در نهایت آشوبی به‌پا می‌کنند و مهملاتی درباره‌ی

زهرِ عذاب‌وجدان می‌بافند و همه‌چیز را جمع‌‌و‌جور می‌کنند.

مثل توده‌ی یخ. مثلِ به‌جهنم، مثلِ بی‌خیال، به درک!
دنیای کوچکی است.
اتفاق‌های ناخوشایند می‌چرخند و می‌چرخند

و می‌چرخند و ما را پیدا می‌کنند.
من همان ساختمانِ فروپاشیده‌ام در کُنجِ خیابانی ناآشنا

که هیچ‌کس مرهم بر زخمم نبست. با این صورتِ خراشیده

و آهِ سنگین و بغضِ گلو و مُشتِ گره‌زده و دو تا چشمِ خیسِ منتظر...
مرا به جا می‌آوری؟

#معصومه_باقری
#مرا_به_جا_می_آوری؟

  • معصومه باقری

احساس تلخ

با احساس تلخی که عکس منتقل می‌‌کند ؛ کاری ندارم.
با موهای بسته شدہ بر فرق سرش هم کاری ندارم.
با این لباس بافتنی و خوشرنگ در ظهر گرم و آفتابی هم کاری ندارم.
با نیمرخ عکس هم هیچ کاری ندارم.
روی صحبت من با آن چشم‌هایی است
که دارند با دیوارهای اتاق حرف می‌زنند
نمی‌دانم این چشم‌ها چرا ساکت نمی‌شوند؟
این چشم‌ها دارند می‌گویند روی دوستی آدم‌ها دیگر حساب باز نکن!!
این چشم‌ها دارند می‌گویند عشق دیگر برای من رنگی ندارد.
این چشم‌ها دارند می‌گویند دیگر نمی‌شود روی دیوارها درخت آلبالو کشید.
دیگر نمی‌شود نیلوفر و شمعدانی کشید.
اصلا برویم سر اصل مطلب؛
ما آدم‌ها گاهی یادمان می‌رود موقع وارد شدن
به حریم خصوصی دیگران در بزنیم 
حتی توجه نمی‌کنیم بعضی مسائل شاید خیلی خصوصی بوده
و ربطی به ما نداشته باشند.
بسیار سادہ از کنار رفتارها و حرف‌های خودمان می‌گذریم
ولی در مقابل دیگران بهترین قاضی دنیا هستیم.
دلم می‌سوزد وقتی می‌بینم
دنیایی که می‌توانست پُر از رنگ و شادی باشد
 دنیایی تاریک و غمگین شدہ که  آدم‌هایش
 ناخواسته از شادی فاصله گرفته‌اند!
هر روز که از خواب بیدار می‌شوی با یک خبر بد مواجه می‌شوی.
 با یک اتفاق تلخ ؛ با یک حرف ناخوشایند.
هر روز با مشتی دروغ و دروغ و دروغ!!
زندگی ما آدم‌ها همین‌قدر کسل‌آور است.
نمی‌دانم چرا خدا می‌دانست بعضی آدم‌هایش چقدر بی‌رحم
هستند ولی باز هم خلق‌شان کرد؟!
 
#معصومه_باقری
 
 
 
  • معصومه باقری

سونات مرگ

 

بدون تو 

جهان من دی استایل می‌شود.

از گوش‌هایم سونات مرگ بیرون می‌آید.

برای من فرقی نمی‌کند.

برجبیس همان مشتری است!

چه بچرخد یا نه...

 

#معصومه_باقری

 

 

  • معصومه باقری