معصومه باقری

فقط کسانی از آدم دور می‌شوند که نزدیک بوده‌اند.

معصومه باقری

فقط کسانی از آدم دور می‌شوند که نزدیک بوده‌اند.

معصومه باقری

آدمیزاد در زندگی‌اش باید بیش‌تر از هر چیزی یکنواخت و یکرنگ باشد.
یکرنگ بودن، عفاف یا جسور بودن نیست،
بلکه خودِ واقعی بودن است.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن ادبی» ثبت شده است

بی قیدی

#بی_قید

وقتی از دغل‌بازیِ ملک‌الموت دل‌سوخته‌ای و از بی‌ادبیِ جوان‌چغله‌ها ناامید می‌‌جوشی و جنین‌های مکرمه‌ را می‌بینی که تا خرخره مایعِ آمنیوتیکِ بی‌رنگ را می‌نوشند و یارانِ قدیمی از شوخ‌مستیِ افسون‌گران، رگِ پشتِ گوش‌شان به جنبش افتاده است، فعلا کفایت می‌کند به کرچ کردنِ دماغ و بالا انداختنِ جفت شانه‌ها بسنده کنی تا وقتِ دیگر...

#معصومه_باقری
#متن #کتاب
#بی_اعتنایی
#بی_تفاوتی
#لبخند #حقارت

  • معصومه باقری

حال خوب

 

👇
(خوب) از نظر هر کسی تعبیر متفاوتی دارد.

یکی با قهوه حالش خوب می‌شود، یکی با چای.

یکی موسیقی باروک گوش می‌دهد و دیگری پاپ. یکی کتاب‌های کلاسیک را می‌خواند و دیگری مطالبِ روانشناسی.

هر کدام از آدم‌ها هرمِ شخصی خودشان را دارند

و اگر کسی با ما فرق داشت، به این معنی نیست که

او شاید انسان نرمال و خوبی نباشد. گاهی رفتارها و عاداتِ ما درست نیست.

من خودم هر شب چهار فنجان قهوه‌ی موکا می‌نوشیدم

و آهنگ‌های جینو پائولی را با تکرار و صدای بلند در هدفون گوش می‌دادم

و همزمان نگاهم روی کتابِ صد سال تنهایی می‌افتاد تا برخوردهای

ملکیادس و خوزه آرکادیو بوئندیا را دنبال کنم.

تمام این کارها را همزمان در حالی انجام می‌دادم

که شمع‌های پهن و سفید روشن می‌کردم

و در نور زردشان آرامش می‌گرفتم. 
حالا زمان تغییر کرده است. چهار ماه است که

حتی یک شمع روشن نکرده‌ام و آخرین‌باری

که شمع خریدم؛ علاقه داشتم آهنگِ سونات برای هارپ

اثر آلفردو کازلا را گوش بدهم. 
(خوب) از نظر هرکسی تعبیر متفاوتی دارد.

برخی آدم‌ها برای دوستان، خانواده و افرادِ خاصی رفتار منحصربه‌فرد

و فوق‌العاده‌ای دارند و منفعت‌شان جز آن‌ها به هیچ‌کس نمی‌رسد.

حتی کوچک‌ترین الفت و مهربانی به دیگران نشان نمی‌دهند

و فقط برای خودشان و انتخاب‌های‌شان خوب هستند.

اگر نوعِ رفتار، تناقض و صحبت‌های آزاردهنده‌ی

این افراد را برای خانواده یا دوستانِ منتخب‌شان

تعریف کنیم، باورشان نمی‌شود. چون آن‌ها هیچ‌وقت

رفتارِ (ناخوب) را از آن فرد ندیده‌اند. 
اکثر ما آدم‌ها در حرف‌ها و رفتارهای‌مان به درک شدن

و مقبول بودن پافشاری می‌کنیم و گاهی هیچ توجهی

به درک کردنِ اطرافیان‌مان نداریم.

#معصومه_باقری
#خوب
#متن

 

  • معصومه باقری

خیلی وقت است روزهایم گوگردی شده‌اند،

یعنی نه خوب، نه بد، یعنی یکنواخت، سرد ، کسل‌آور

دوست دارم یک اتفاق باورنکردنی بیفتد؛ ولو چرندیات و خزعلبات

یک قصه‌ی جدیدی بنویسم ولو خیالی و سبک‌مایه و کم‌مغز

با یک آدمِ جدید آشنا شوم ولی غریبه و ناشناس

گاهی با یک آدمِ بیگانه آشنا می‌شوم که بسیار جذاب است.

آدمی  که نقاط مشترکی با هم داریم و

من اسم او را بهار نارنج می‌گذارم.

بعضی‌آدم‌ها خیلی شبیه به دمنوش‌های نشاط‌آور هستند؛

مثل دمنوش‌های بهارنارنج، دمنوش‌های بابونه، چای به لیمو، چای آلبالو...

من این‌جور آدم‌ها را بیش‌تر دوست دارم.

آدم‌هایی که شبیه دمنوش به تو آرامش و نشاط می‌دهند

 و این روزهای گوگردی را شاد و سرمست می‌کنند.

وقتی ساعت‌ها با این آدم‌ها قدم بزنی، ساعت‌ها حرف بزنی،

حتی متوجه گذشت زمان هم نمی‌شوی!

اما بعضی دیگر از آدم‌ها هستند که با قضاوت‌های نا‌به‌جا

و ایدئولوژی‌های تکراری‌شان حالل دلت را ویران می‌کنند

آن‌ها آدم‌هایی هستند که وقتی ما شاد هستیم، غمگین می‌شوند

و وقتی ما غمگین هستیم، چشمان‌شان برق می‌زند.

این‌جور آدم‌ها روزهای‌مان را کدر می‌کنند،

 مثل آینه‌‌ی حمام بعد از گرفتن دوش آب گرم...

باید از آن‌ها دوری کرد...

وگرنه مثل یه عکس سیاہ و سفید که حتی لبخندش تلخ است

 خوشی‌های‌مان رنگ می‌بازد و روزهای‌مان را کدر می‌کنند!

#معصومه_باقری

 

  • معصومه باقری