آونگ شدهام میانِ تاریکی و روشنایی.
آونگ میانِ امید و ناامیدی.
آونگ میانِ تنهاپرستی و تنهاییِ بیمرزی که به آن عادت ندارم.
صدای خُرد شدنم را میشنوی؟
در هر اتفاق فرصتی هست برای ساختن.
در هر رفتن، درنگی هست برای بازگشت.
بعد از تمام این سالها
من هنوز مصمم نیستم که بمانم
و هنوز مصمم نیستم در رفتن...
اگر به گذشته برگردم
آیا خودم را دوست خواهم داشت؟
بگذار روراست باشم
وقتی تو حضور نداری
انگار به هیچجا و هیچکس تعلق ندارم
نه به جهانی دیگر، نه به آدمی دیگر...
#معصومه_باقری