معصومه باقری

فقط کسانی از آدم دور می‌شوند که نزدیک بوده‌اند.

معصومه باقری

فقط کسانی از آدم دور می‌شوند که نزدیک بوده‌اند.

معصومه باقری

آدمیزاد در زندگی‌اش باید بیش‌تر از هر چیزی یکنواخت و یکرنگ باشد.
یکرنگ بودن، عفاف یا جسور بودن نیست،
بلکه خودِ واقعی بودن است.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سمفونی عشق» ثبت شده است

رنجیدگی

#رنجیدگی 

امان از وقتی که پای #دل گیر باشد. بغض در گلو پایین و بالا می‌رود و حل نمی‌شود. کارگرِ تراش‌کاری با تیغه‌ی الماس دستش را می‌خراشد و نمی‌فهمد. خراط با فرز پولکی و قلاویز به انگشتش شیار می‌زند و قطراتِ خون را نمی‌بیند. کاشی‌کار، چسبِ کاشیِ پودری را با اشتعالِ چشم‌های قرمزش، به ماله و کاردک و قاپک می‌چسباند و بر پوششِ دیواره می‌چپاند. 
آهنگر فلز گداخته را با انبرِ آهنی بر سندان می‌‌گذارد و پوستِ داغِ کَنده‌شده از آرنجش در گوشه‌ی قالبِ فلز چکش‌کاری می‌‌شود.
نعل‌بند، کفشِ آهنی را به سُم اسب می‌کوبد و در ازدحامِ شَک و دلهره، میخِ مسی در پای بی‌تابِ خودش فرو می‌رود و می‌لنگد.
نداف سوزنِ لحاف‌دوزی را در بندِ نُخستِ انگشتش فرو می‌کند و خونِ شتک‌زده بر ملحفه‌ی سفید، تمامِ دنیا را سُرخ و آتشین می‌کند. 
عطار گیاهِ اسطوخودوس را به جای میخک در ترازو می‌چیند و قلبِ زلالش تند تند می‌تپد.
امان از وقتی که با #دروغ دل را به بازی گیرند. #عشق شبیه بارانی بی‌رمق نم‌نم می‌بارد و قامتِ قُلدری‌اش را از دست می‌دهد. جوی باریک آب کنار خیابان‌های #دلتنگی روانه می‌شود و پای درخت‌های #نسیان می‌ریزد.
امان از وقتی که پای #دروغ گیر باشد. کلماتی فرومایه، خامِل، مثلِ موج؛ دولا، خمیده، دوپهلو. دل هوره می‌کند و اشکش می‌چکد. دل قد می‌کشد و حقیقتِ رقت‌انگیز را به خون‌جگر تاب می‌آورد. 
چقدر می‌توانی منتظر بمانی تا برایت رُخ بنمایاند و وسطِ پاتوکِ هجر تیغه بکشد و از رسوبِ شوریدگی در بزند و داخل بیاید؟!

#معصومه_باقری

عکس صفحه از ساناز ارجمند 

  • معصومه باقری

حال خوب

 

👇
(خوب) از نظر هر کسی تعبیر متفاوتی دارد.

یکی با قهوه حالش خوب می‌شود، یکی با چای.

یکی موسیقی باروک گوش می‌دهد و دیگری پاپ. یکی کتاب‌های کلاسیک را می‌خواند و دیگری مطالبِ روانشناسی.

هر کدام از آدم‌ها هرمِ شخصی خودشان را دارند

و اگر کسی با ما فرق داشت، به این معنی نیست که

او شاید انسان نرمال و خوبی نباشد. گاهی رفتارها و عاداتِ ما درست نیست.

من خودم هر شب چهار فنجان قهوه‌ی موکا می‌نوشیدم

و آهنگ‌های جینو پائولی را با تکرار و صدای بلند در هدفون گوش می‌دادم

و همزمان نگاهم روی کتابِ صد سال تنهایی می‌افتاد تا برخوردهای

ملکیادس و خوزه آرکادیو بوئندیا را دنبال کنم.

تمام این کارها را همزمان در حالی انجام می‌دادم

که شمع‌های پهن و سفید روشن می‌کردم

و در نور زردشان آرامش می‌گرفتم. 
حالا زمان تغییر کرده است. چهار ماه است که

حتی یک شمع روشن نکرده‌ام و آخرین‌باری

که شمع خریدم؛ علاقه داشتم آهنگِ سونات برای هارپ

اثر آلفردو کازلا را گوش بدهم. 
(خوب) از نظر هرکسی تعبیر متفاوتی دارد.

برخی آدم‌ها برای دوستان، خانواده و افرادِ خاصی رفتار منحصربه‌فرد

و فوق‌العاده‌ای دارند و منفعت‌شان جز آن‌ها به هیچ‌کس نمی‌رسد.

حتی کوچک‌ترین الفت و مهربانی به دیگران نشان نمی‌دهند

و فقط برای خودشان و انتخاب‌های‌شان خوب هستند.

اگر نوعِ رفتار، تناقض و صحبت‌های آزاردهنده‌ی

این افراد را برای خانواده یا دوستانِ منتخب‌شان

تعریف کنیم، باورشان نمی‌شود. چون آن‌ها هیچ‌وقت

رفتارِ (ناخوب) را از آن فرد ندیده‌اند. 
اکثر ما آدم‌ها در حرف‌ها و رفتارهای‌مان به درک شدن

و مقبول بودن پافشاری می‌کنیم و گاهی هیچ توجهی

به درک کردنِ اطرافیان‌مان نداریم.

#معصومه_باقری
#خوب
#متن

 

  • معصومه باقری